۹.۲۶.۱۳۸۷

سلام آزادی

ای آزادی، من از ستم بیزارم، از بند بیزارم، از زنجیر بیزارم، از زندان
بیزارم، از حکومت بیزارم، از باید بیزارم، از هر چه و هر که تو را
در بند می‌کشد بیزارم. ای آزادی، چه زندان‌ها برایت کشیده ام! و چه
زندان‌ها خواهم کشید و چه شکنجه‌ها تحمل کرده‌ام و چه شکنجه‌ها تحمل
خواهم کرد. اما خود را به استبداد نخواهم فروخت، من پرورده ی
آزادی ام، استادم علی است، مرد بی‌بیم و بی‌ضعف و پر صبر، و
پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید. من هرچه
کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد. اما، من به دانستن از تو
نیازمندم، دریغ مکن، بگو هر لحظه کجایی چه می‌کنی؟ نا
بدانم آن لحظه کجا باشم، چه کنم؟ دکتر علی شریعتی از کتاب خود سازی انقلابی ، ص ۱۲۰و۱۳۰

هیچ نظری موجود نیست: