شریعتی پیرو اسلام و علی است و نه لنین و استالین و معتقد به سرکوبی مردم و مخالفان و منتقدان! شریعتی در مجموعهآثار 22 (صفحه 208 ) از لیبرالیسم اسلام سخن میگوید و دلایل لیبرال بودن اسلام را هم به تفصیل میآورد
و اما نسبت نظریات شریعتی با حکومت مذهبی و ولایت فقیه . واقعیت این است که به گواهی آثار مکتوب و افکار مشهور شریعتی، وی هرگز اعتقادی به هیچ گونه حکومت مذهبی به ویژه با زعامت سیاسی فقیه و روحانی نداشته است. در این مورد مستندات فراوانی وجود دارد مجموعه آثار 22 صفحات 204- 208 در باب دین و حکومت و به طور خاص حکومت اسلامی با زعامت عالمان دین و دموکراسی و آزادی و لیبرالیسم است. به دلیل طولانی بودن آن فقط قسمتی از آن نقل میشود : ... وقتی من میگویم حکومت اسلامی، مقصودم شخص محمد و دو سه تن از جانشینان اولیه اش است که تا حدی از او پیروی میکردند ... اول باید ببینیم حکومت مذهبی چیست حکومت مذهبی رژیمی است که در آن به جای رجال سیاسی، رجال مذهبی ( روحانی ) مقامات سیاسی و دولتی را اشغال میکنند و به عبارت دیگر حکومت مذهبی یعنی حکومت روحانیون. آثار طبیعی چنین حکومتی یکی استبداد است، زیرا روحانی خود را جانشین خدا و مجری اوامر او در زمین میداند و در چنین صورتی مردم حق اظهار نظر و انتقاد و مخالفت با او را ندارند. یک زعیم روحانی خود را به خودی خود زعیم میداند، به اعتبار اینکه روحانی است و عالم دین نه به اعتبار رأی و نظر و تصویب جمهور مردم، بنابراین یک حاکم غیر مسئول است و این مادر استبداد و دیکتاتوری فردی است و چون خود را سایه و نماینده خدا میداند، بر جان و مال و ناموس همه مسلط است و در هیچ گونه ستم و تجاوزی تردید به خود راه نمیدهد بلکه رضای خدا را در آن میبیند، گذشته از آن برای مخالف، برای پیروان مذاهب دیگر حق حیات نیز قائل نیست. آنها را مغضوب خدا، گمراه ، نجس و دشمن راه دین و حق میشمارد و هر گونه ظلمی را نسبت به آنان عدل خدایی تلقی میکند. خلاصه حکومت مذهبی همان است که در قرون وسطی کشیشان داشتند. اما در اسلام چنین بحثی اصولاً مطرح نیست زیرا عمال حکومت مذهبی در جامعه اسلامی وجود ندارد. سازمانی به نام روحانیت (clergy ) نیست ... این است آن بعد ایندیویدالیسم و لیبرالیسم انفرادی اسلام که آمریکا افتخار خود را در انتصاب دروغین خود بدان مکتب میداند و این است مبنای دموکراسی انسانی که آزادی فرد در برابر قدرت و مرکزیت جامعه تأمین میشود
---------------------------------------------------------
۲ نظر:
بدی این مملکت اینه که به حرفای هیچکدوم از علمای حال و قبل توجه نکرده و بعد از این هم نخواهد کرد
حرف خوب زیاد داریم اما نشنیدیم اغلب درد این جاست
سال 1350 منقول از حكومت وقت:فيلسوفي پا به عرصه گيتي گذارده.
سال 1355 منقول از حكومت وقت:شريعتي حكيمي است كه اگر چه حرفهاي درست مي زند اما به نفع ما نيست.
سال 1356 منقول از حكومت وقت:شريعتي واگويه هاي عوام فريبانه دارد.
همان سال منقول از اهل تسنن:شريعتي از شيعيان افراطيست و آنگونه كه از علي مي نويسد جذابيت شيعه گرايانه دارد.
همان سال منقول از اهل تشيع:شريعتي سنئ گراييست در لباس شيعيان . بايد مواظب بود.
سال 1360 حكومت وقت:شريعتي سكولاريست است و تمام كتابهايش بايد ممنوع اعلام شود.
.
.
.
سال 1370:شريعتي فيلسوفي بود كه به در زمان خودش به آينده تعلق داشت و كسي او را نفهميد.
سال 1384:واي از كساني كه با در دوره هشت ساله خود با طناب سروش و شريعتي به چاه رفتند.
سال 1386:زنده باد شريعتي
سال1388: مرده باد شريعتي
سال 1389:...
ارسال یک نظر